صلاحدین ایوبی کیست؟
اصالتش از آذربایجان ایران و کرد بود. عمویش شیرکوه، از سرداران معروف عباسی بود. خود او هم به همین دلیل توانست وارد سپاه خلیفه شودچند وقت پیش بود که خبر تخریب مجسمه صلاح الدین ایوبی توسط داعش در شهر تکریت عراق باعث ایجاد موجی جهانی شد. صلاح الدین ایوبی، برای تمام دنیا شخصیتی شناخته شده است. او تنها مسلمانی است که در «کمدی الهی» دانته حضور دارد. به علاوه، در 19 فیلم و سریال هم شخصیت صلاح الدین بازسازی شده و بازیگرانی مانند رکس هریسون نقش او را بازی کرده اند. آخرین فیلمی که صلاح الدین در آن ظاهر شده را ریدلی اسکات (کارگردان «گلادیاتور») در سال 2005 ساخته با عنوان «پادشاهی بهشت». چطور میشود یک فرمانده درگذشته در 9 قرن قبل این همه معروف و مشهور باشد؟ صلاح الدین ایوبی یا آنطور که اروپایی ها میگویند Saladin در تکریت به دنیا آمد، جایی که حالا مرکز استان صلاح الدین است و گاهی هم برای ما یادآور دیگر متولد این شهر، صدام. اصالتش از آذربایجان ایران و کرد بود. عمویش شیرکوه، از سرداران معروف عباسی بود. خود او هم به همین دلیل توانست وارد سپاه خلیفه شود. در مدت سربازی او بود که جنگهای صلیبی شروع شد. شجاعت او در جنگ صلیبی دوم، باعث شد از مرتبه سربازی به مقام سرداری برسد. بعد از درگذشت فرمانده کل سپاه خلیفه بغداد هم فرمانده اصلی جنگ شد. او حکومتی محلی هم برای خودش در مصر، سوریه و فلسطین تشکیل داد، اما اهمیت او در تاریخ به دلیل پس گرفتن بیت المقدس از سپاه صلیبیهاست. او چند نبرد را با تاکتیکهای فوق ِ العاده کارآمدی برد. در نبرد حطین که در نزدیکی طرابلس امروزی در گرفت، صلاح الدین با صفآرایی مناسبش تمام چه های آب منطقه را از صلیبی ها گرفت و با چند ترفند کوچک دیگر در یک روز 6 هزار شوالیه را کشت. طوری که پاپ اوربن سوم از شنیدن خبر این جنگ سکته کرد و مرد. تکنیک اصلی موفقیت او در این نبردها به خاطر یک نکته ساده بود؛ اینکه از یک ترفند بیشتر از یکبار استفاده نمیکرد.
![]()
هربار تاکتیک جدیدی خرج میکرد و به همین دلیل حدس حرکات او برای حریفانش دشوار بود. حریف اصلی او در اغلب این جنگها ریچارد، پادشاه انگلستان بود. افسانه ریچارد شیردل هم از همینجا آمده. اما صلاح الدین هوش بالای خود را فقط در فرماندهی و طراحی جنگ، خرج نمیکرد بلکه درک درست او از روابط انسانی باعث میشد دشمنانش شکست خوردن در برابر او را ننگ بزرگی به حساب نیاورند. میگویند در فتح بیت المقدس، با حاکم مسیحی آنجا قرار گذاشت که با لشکریانش 50 روز پشت دروازه های شهر بمانند و صبر کنند تا مسیحیان به تجهیز قوا و تعمیر استحکامات بپردازند.
![]()
بعد از فتح بیت المقدس، خودش بهای آزادی تعداد زیادی از اسرا را داد.به زنان و کودکانی که در جنگ همسر یا پدرشان را از دست داده بودند، آنقدر طلا میداد که از او راضی شوند. یکبار ریچارد را در میدان جنگ پیاده دید، اسب تیزرویی برای حریفش فرستاد و یک بار در تابستان، وقتی حریفش ریچارد در آتش تب میسوخت و با صدای بلند آب یخ و میوه میخواست، صلاح الدین خواسته او را اجابت کرد و مقداری گلابی، هلو و برف و همچنین پزشک شخصی خودش را برایش فرستاد.
![]()
در واقع صلاح الدین با این کارهایش، موفقیتهای دیگری هم به جز صحنه زد و خورد داشت. اینگونه ،دیگر سربازان جبهه مقابل فکر نمیکردند که در صورت اسارت به دست صلاح الدین چه بلایی سرشان میآید و لازم نمی دیدند تا آخرین قطره خون خود بجنگند. در واقع موفقیت صلاح الدین به عنوان یک فرمانده نظامی، از جایی بیرون از نظامیگری هم میآمد. صلاح الدین با هر معیاری مرد موفقی بود. او کارش را با جدیت انجام میداد. از پایینترین سطح خودش را به بالاترین مرتبه رساند. برای رسیدن به هدف، نقشه های متعددی داشت و در عین حال از سایر عوامل موفقیت مانند جلب رضایت افراد موثر در مسیرش هم غافل نبود. خواندن وصیتهای او به پسرش در بستر مرگ، خودش میتواند یک کلاس روانشناسی موفقیت فشرده باشد.
+ نوشته شده در پنجشنبه یازدهم آذر ۱۳۹۵ساعت 16:3  توسط شهرام ایوبی
|
|